آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

۱۴۰۰/۲/۲۸

آوردمت پارک اونور اتوبان. همون پارکی که وقتی نو پا بودی تقریبا هر روز میاوردمت.. چقدر بزرگ شدی عشق من! دلم برای بچگیهات تنگ شده... گرچه الان خیلی بیشتر از اون روزها دوستت دارم. در حقیقت من حتی امروز تورو بیشتر از دیروز دوست دارم... آنقدر عاشقتم که تعجب میکنم با وجود تو و پدر چه جوری قلبم باز می‌تونه درگیر نامهری بقیه باشه.. وقتی آمدیم پارک هیچ کس نبود و آنقدر تنها بودن تو من و میرنجوند که نگو. دعا میکردم که کسی بیاد یه بچه که تو روشاد کنه کنارت باشه.. وای دخترم چقدر مادر بودن قشنگ و سخت.‌.. عاشقتم... و هر روز سعی میکنم مادر بهتری باشم... گرچه شاید نه... ...
28 ارديبهشت 1400
1